دخترعزیزم مهدیسدخترعزیزم مهدیس، تا این لحظه: 16 سال و 10 ماه و 11 روز سن داره
مهرسانازممهرسانازم، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 29 روز سن داره

ماه وخورشید مامان وبابا

عکسهای گل دخترهام ماه وخورشیدمامان وبابا

مهرسا جیگر اززمانی که اون اتفاق بدافتاد دیگه باباحامد تخت رو اورد داخل اتاق آبجی مهدیس گذاشت (یعنی اتاق جفتتون)حالااینجا دیگه میخوابی وکلی کیف میکنی مهدیس ومهرسا درکنارهم دراتاقشون مهدیس ومهرسا درحال تماشای پویا این عکس برا زمانهای هست که باباباحامد مشغول بازی هستید مهرسامشغول عبادت درماه رمضان این عکس هم سال87انداخته شدمهدیس 1سالش نشده بود حیفم اومد نزارم  وقتی به شمادوتانگاه میکنم هزارمرتبه خداروشکرمیکنم شماقندعسلهاروبه من وباباداده ...
29 تير 1392

تولد نیم سالگیت مبارک عشقم

سلام به شمانفسهام و عزیزهای دلم امروز 27تیر ماه پایان 6ماهگی مهرسا جیگر هورررررررررا امروز دخترمون نیمساله شده الهی فداش چقدر امروز من وبابا وآبجی مهدیس خوشحالیم اره عزیز دلم شمانازنازی مامان 6ماه تموم کنار ماهستی با وجود تو زندگیمون خیلی تغییر کرده آره نفسم به قول آبجی خدا شما هلو کوچولو رو به ما داده که ما از تنهایی دربیایم این چند روز هم حسابی سرم شلوغ بوده نتونستم بیام خاطراتون بنویسم از جمعه که رفتیم خونه مامانی وشما نازنازیهای من حسابی بهتون خوش گذشت آخر شب هم برگشتیم اومدیم خونه روز شنبه هم صبح که رفتیم با هم برا کارهای سند زدن ماشین مهدیس جونم برا اولین بار خونه تنها موندی  ومن وبابا حا...
28 تير 1392

ماه رمضان با شما ماه وخورشید خودم

سلام به شما نفسهام از دست شما دوتا دیگه وقت ندارم بیام مطلب بنویسم انقدرمهرسا نازنازی شما شیطون شدی که حد نداره کلی من بابا وابجی از دستت میخندیم شبها که تازه ساعت 12به بعد بازیت میگیره من وباباهم حسابی از دستت خل شدیم یعنی یاد نداریم یه دونه کارهای شما رو مهدیس انجام داده باشه شما کلا 180درجه با مهدیس فرق داری ازشیطونی که نگو خب دیگه چی کار میشه کرد بازم خدا روشکر که تووآبجی هستیدکنارمون وگرنه اصلا بدون شما زندگی معنا نداشت مهدیس خانم شما هم که یا خاله بازی میکنی یا تماشا شبکه پویا در غیر این صورت هم سی دی مورد علاقه ات بن تن میبینی یه موقعه های دیگه باباجامد کلافه میشه میگه این مهدیس خسته نمیشه میگم چیکارش کنم اگر هم ا...
21 تير 1392

ورود ماه رمضان با شما ماه وخورشید مامان وبابا

سلام به دخترهای نازم شرمنده باید زودتر  میومدم حلول ماه مبارک  رمضان تبریک میگفتم گل دخترهام حسابی این روزها سرم شلوغ هست از طرفی باید هم افطاری درست کنم هم سحری بزارم برا باباحامدآخه خودم امسال دوباره روزه نمیگیرم به خاطراینکه شمامهرسا نازم هنوزکه غذاکامل نمیخوری عزیزهای دلم این3روزکه واردماه مبارک رمضان شدیم کلی اتفاق افتاد اول از همه این که مهدیس نازم 2بار روزه کله گنجشکی گرفته الهی قربونت برم تواین زمانی که خیلی از آدمها بزرگها روزه خوری میکنن واعتقاد به خیلی مسائل ندارن توباذوق وشوق برا روزه گرفتن لحظه شماری میکنی ونماز به سبک خودت میخونی الهی که همیشه مامانی تو زندیگت موفق باشی وخانم حضرت زهرا(ع)الگو خودت قرار بد...
21 تير 1392

یه سری عکس جدید از شما ماه وخورشید مامان وبابا

مهرساقلقلی و مهدیس نازم در کمد دیواری مهرسا رو سر باباش میشینه ذوق میکنه لباشو عین بی بی ها میکنه     غافلگیری مامان از شما دوتا وروجک مهرسادرحالت نشسته بدون کمکم برا چنددقیقه مهدیس ومهرسا در اتاقشون مهدیس عشقم کنار استیکرهای که پیش دبستانی هدیه داده مهرسا در حالتی که میگه دست از سرم بردارید بابا   مهرسا در حال قاطی کردن     ...
18 تير 1392

عکسهای مهدیس از نوزادی تا الان وجشن تولد مهدیس وجشن دندونی مهرسا

مهدیس گلم اومدم یه سری عکس از بدو تولدت تا الان به صورت گلچین برات بزرام تا برات تو وبلاگ یادگاری بمونه   مهدیس جونم اینجا مامانی این عکس ازت گرفت دقیقا 1ساعت اززمان تولدت گذشته بود اینجا 6ماه بودی مهدیس در جشن 1سالگی مهدیس 2سالگی مهدیس در3سالگی مهدیس در 4سالگی عکس مهدیس در 5سالگی مهدیس در5سالگی مهدیس ومهرسا در جشن 6سالگی وجشن دندونی مهرسا مهمونهای  کوچولوهای جشن تولد مهدیس وجشن دندونی مهرسا غزل .مهدیس.مهرسا .حسنا .رها حلما خانم ناز دیر رسید به جشن متاسفانه عکس نداریم ازش از بقیه مهمونهام نمیشه عکس گذاشت به خاطر...
15 تير 1392

تولد تولد تولدت مبارک مهدیس جونم ماه کوچیک مامان وبابا جشن دندونی مهرسانازم مبارک

سلام سلام صدتا سلام دخترهای نازم همه امید من وبابا به زندگی شمایید همنجور که تو پست قبلی نوشته بودم این چند روز حسابی سرم شلوغ بود آخه 13تیرماه روزپجشنبه جشن گرفته بودم به مناسبت جشن دندونی مهرسانازم وجشن تولد مهدیس جیگرم  حسابی کار داشتم آخه تمام کارهای جشن رو خودم با کمک بابا حامد انجام دادیم از تمیز کردن خونه  بگیر تاخرید میوه ولوازم آش دندونی وسفارش کیک خرید لوازم تزیین حسابی هم خسته شدیم هم من وهم باباحامد ولی ارزش داشت آخه میدونید شما دوتا خیلی برا من وبابا عزیزهستید خلاصه که من تونستم امسال با وجود وروجک بازیهای مهرسا نازنازی و کارهای که میکنه این مهمونی برگزار کنم خداروشکر سال 86 بود یه همچین زمانی...
14 تير 1392

کارهای این چند روز با شما ماه وخورشید مامان وبابا

  سلام گل دخترهام چند روز ی وقت نداشتم بیام براتون بنویسم عکسهای نیمه شعبان بزارم آخه خیلی سرم شلوغ بود روز نیمه شعبان تا بعدازظهر خونه بودیم بعد رفتیم براگردش بیرون ودیدن چراغانی خیابانها چند عکس هم ازتون گرفتم فرصت بشه میزارم خلاصه که اون شب کلی مهدیس نازم ذوق کرد بهش خوش گذشت ومهرساقلقلی هم کلی حال کرد از دیدن این همه رنگ وارنگی خیابان ها کلی دست وپا تکون میدادی ذوق میکردی الهی قربون جفتتون برم که با کوچیکت ترین چیزی شاد میشید وخوشحال  روز سه شنبه هم مهدیس جونم شما سنجش برا ورود به کلاس اول داشتی وباباحامد ساعت 8صبح رفتی الحمدالله همه چی خوب جواب داده بودی واز هر نظر عالی بودی روزچهارشنبه تابعدازظهرخونه بودیم ب...
8 تير 1392